فاطمه رفیعی

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

حاجت فاطمه(سلام الله علیها)

26 اردیبهشت 1391 توسط رفیعی

درخانه نشسته بود. رسول خدا نگاهش کرد و
پرسید: ” فاطمه جان! چه حاجتی داری؟ اکنون فرشته وحی در کنار من است و از سوی خدا پیام آورده است تا هر چه بخواهی تحقق پذیردم.”
پیامبر (صلی الله علیه) حالت عجیبی داشت. بی قرارانه منتظر پاسخ دخترش شد، فاطمه به چهره آرام و مهربان پدر لبخند زد. لحظه ای فکر کرد و سپس
فرمود:” لذتی که از خدمت حضرت حق می برم ، مرا از هر خواهشی باز داشته است، حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.” صورت پدر از شنیدن بهترین پاسخ ، چون گل شکفه شد.

رو به قبله نشست. دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد. اشک از چشمانش جاری شد و صدایش سکوت اتاق را شکست 
“پروردگارا ! بزرگا! به حق پیامبرانی که آنها را برگزیده ای و به گریه های حسن و حسین در فراق من، ازتو می خواهم گنهکاران شیعیان من و شیعیان فرزندان مرا ببخشایی!". 

 نظر دهید »

غربت اهل بیت

16 اردیبهشت 1391 توسط رفیعی

تنهایی و بی یاوری و غربت آن خانه بی پیرایه ی آسمانی را نمی توان وصف کرد. شکوه های غریبی در وطن به جایی نرسیده، برگزیدگان حق را بی یاور گذاشتند و پیشوایان دین حق را خانه نشین کردند، و حتی گریه های بیدار کننده ی بانوی آسمان ، سر مستودع الهی، عصمت ملکوتی یزدانی، جز بر کینه و نفاق آنان نیفزود تا جایی که وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها) را سدی شکست ناپذیر در برابر سیل انحرافات خویش یافتند و به شهادتش کمر بستند.
از در سوخته بپرس!
از گل میخ های خونین بپرس!
از پهلوی شکسته بپرس!
از جنین ساقط شده بپرس!
از بازوی کبود شده بپرس!از ضربات تازیانه بر پیکر نازنین یاس کبود امت بپرس!
از دل سرشار و مالامال از غم آن پیکر مقدس مجروح بپرس!
از غم بی پدری بپرس!
از غم بی یاوری هم پرواز و هم آوازش بپرس!
از اندوه تنهایی هم سفرش علی(علیه السلام) بپرس!
از گریه های کودکان هراسانش بپرس!
از دست های مقدسی بپرس که آن قدر برای نان جوین فرزندانش، آسیا گرداند که خونین شد.
از پاهای مبارکی بپرس که در قیام عبادت پروردگارش واریس گرفت و مویرگ هایش از هم گسیخت!
از گریه های علی(علیه السلام) بر خزان بهار زندگیش بپرس!
از ناله های علی(علیه السلام) بر گل پرپر شده اش بپرس!
از تشییع مخفیانه و دفن شبانه و غربت آن شهید ولایت آن نخستین شهید مدافع امامت سوال کن!
و ازقبر بی نشان او سراغ گیر!
غربت اهل بیت را بنگرید!!!!!
برگرفته از کتاب همراه بانوی مینوی

 نظر دهید »

گل همیشه بهارم چرا خزان شده ای

31 فروردین 1391 توسط رفیعی

چه گنج از چه به خاک سیه نهان شده ای            گل همیشه بهارم چرا خزان شده ای
تو زهره فلکی زیر خاک جای تو نیست                  بر آر سر زلحد خشت متکای تو نیست
کنون زخانه به خوشحالی تو آمده ام                     بر آر سر که به جا خالی تو آمده ام
مرا ببر که مقامات عالیت بینم                             چگونه خانه روم جای خالیت بینم
گرفته از چه ترا خاک تیره در آغوشش                   تو ای چراغ نبوت چرا شدی خاموش
زهمسری من غم رسیده مهجور                         چه دیده ای که شدی نو عروس حجله گور
زچیست گشته ترا خاک تیره منزلگاه                    مرا برای چه بنشاندی به خاک سیاه
زجای خیز که باهم شبانه رویم                           مرا زداغ مکش خیز تا به خانه رویم
که طفلهای یتیم تو بی قرار تواند                         دو چشم من حسنیت در انتظار تواند
پس از تو عزت من شد تمام یازهرا                       دگر به من نکن کس سلام یا زهرا
این اشعار منصوب به حضرت امیر المؤمنین (علیه اسلام ) می باشد.از کتاب زندگانی 14 معصوم

 نظر دهید »

السلام علی سیده الجلیه ، المخفیه قبراً، و المجهوله قدرا

31 فروردین 1391 توسط رفیعی

یکی از درده ای تسکین نایافتنی برای شیعه این است که قبر دختر پیغمبر مخفی و ناپیداست. این درد والم را به که می توان گفت؟آری!
در اثر فشار و سختی در نتیجه غصب حق و محدودیت در کشاکش سوانح و حوادث دامنه داری که بار گردن آن بر دوش یگانه دختر باقی مانده 18 ساله پیغمبر بود با دلی پردرد و قلبی پر از محن و تعب وصیت کرد قبر مرا مخفی بدارید و درد دل شب مرا دفن کنید.
امیر المؤمنین (علیه السلام) پس از تجهیز زهرا (سلام الله علیها) وآن اشعار مهیجی که بر بالین زن با وفایش سرود و احساسات خود را با اشک دیده بیرون کرد نعش فاطمه را برداشت و به طرف قبر پیغمبر آمد و عرض کرد:
سلام من و دخترت بر تو که اکنون وارد بر تو می شود این همان ودیعه الهی بود که به من سپردی و در شب زفاف فرمودی ودیعه خداست به تو می سپارم من اکنون این ودیعه را به تو مسترد میدارم آن گاه گفت:
واحزنا وامصیبتا
دنیا پس از تو برمن تاریک شد سپس بروضه مبارک رفت آنجا نماز بگذاشت.
که می تواند درد دل آقا را بفهمد ، که می تواند این درد را تسکین ببخشد .

 نظر دهید »

طینت بهشتی

26 فروردین 1391 توسط رفیعی

یکی از فضائل بی نظیر زهرا(سلام الله علیها)ماهیت بهشتی ایشان بود.
بنابر روایاتی که از پدر بزرگوارش به مارسیده است، خمیر مایه جسمانی فاطمه( سلام الله علیها) از میوه بهشتی بوده و از همین جهت او را (انسیه الحورا) حوریه انسانی لقب داده اند.
وقتی رسول خدا (صلوات الله علیه) به معراج رفت و وارد بهشت شد، از میوه بهشتی تناول کرد و از آن میوه بود که فاطمه لباس وجود پوشید.
پیامبر اکرم(صلوات الله علیه) فرمودند: نور فاطمه(س) قبل از آفرینش زمین و آسمان بود برخی حاضران گفتند: ای پیامبر خدا، آیا او از جنس بشر است . حضرت(صلوات الله علیه) فرمودند: فاطمه(س) حوریه ای است در قالب انسان.
طینت بهشتی فاطمه(س) آثاری داشت . یکی از آنها این بود که او بوی بهشت می داد. که رسول خدا(ص) فرمود: من هرگاه مشتاق بهشت می شوم بوی فاطمه(س) را استشمام می کنم.
اثر دیگرطینت بهشتی او پاکی و طهارت آن حضرت بود که اسماء می گوید: من شاهد وضع حمل برخی از فرزندان فاطمه(س) بوده ام اما خونی از او ندیدم.
مادر انس بن مالک می گوید: فاطمه(س) هرگز خون ماهیانه و نفاسی ندید . ودر تفسیر نام بتول و طاهره به همین معنا اشاره شده است.

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه رفیعی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس