غربت اهل بیت
تنهایی و بی یاوری و غربت آن خانه بی پیرایه ی آسمانی را نمی توان وصف کرد. شکوه های غریبی در وطن به جایی نرسیده، برگزیدگان حق را بی یاور گذاشتند و پیشوایان دین حق را خانه نشین کردند، و حتی گریه های بیدار کننده ی بانوی آسمان ، سر مستودع الهی، عصمت ملکوتی یزدانی، جز بر کینه و نفاق آنان نیفزود تا جایی که وجود حضرت زهرا(سلام الله علیها) را سدی شکست ناپذیر در برابر سیل انحرافات خویش یافتند و به شهادتش کمر بستند.
از در سوخته بپرس!
از گل میخ های خونین بپرس!
از پهلوی شکسته بپرس!
از جنین ساقط شده بپرس!
از بازوی کبود شده بپرس!از ضربات تازیانه بر پیکر نازنین یاس کبود امت بپرس!
از دل سرشار و مالامال از غم آن پیکر مقدس مجروح بپرس!
از غم بی پدری بپرس!
از غم بی یاوری هم پرواز و هم آوازش بپرس!
از اندوه تنهایی هم سفرش علی(علیه السلام) بپرس!
از گریه های کودکان هراسانش بپرس!
از دست های مقدسی بپرس که آن قدر برای نان جوین فرزندانش، آسیا گرداند که خونین شد.
از پاهای مبارکی بپرس که در قیام عبادت پروردگارش واریس گرفت و مویرگ هایش از هم گسیخت!
از گریه های علی(علیه السلام) بر خزان بهار زندگیش بپرس!
از ناله های علی(علیه السلام) بر گل پرپر شده اش بپرس!
از تشییع مخفیانه و دفن شبانه و غربت آن شهید ولایت آن نخستین شهید مدافع امامت سوال کن!
و ازقبر بی نشان او سراغ گیر!
غربت اهل بیت را بنگرید!!!!!
برگرفته از کتاب همراه بانوی مینوی