السلام علی سیده الجلیه ، المخفیه قبراً، و المجهوله قدرا
یکی از درده ای تسکین نایافتنی برای شیعه این است که قبر دختر پیغمبر مخفی و ناپیداست. این درد والم را به که می توان گفت؟آری!
در اثر فشار و سختی در نتیجه غصب حق و محدودیت در کشاکش سوانح و حوادث دامنه داری که بار گردن آن بر دوش یگانه دختر باقی مانده 18 ساله پیغمبر بود با دلی پردرد و قلبی پر از محن و تعب وصیت کرد قبر مرا مخفی بدارید و درد دل شب مرا دفن کنید.
امیر المؤمنین (علیه السلام) پس از تجهیز زهرا (سلام الله علیها) وآن اشعار مهیجی که بر بالین زن با وفایش سرود و احساسات خود را با اشک دیده بیرون کرد نعش فاطمه را برداشت و به طرف قبر پیغمبر آمد و عرض کرد:
سلام من و دخترت بر تو که اکنون وارد بر تو می شود این همان ودیعه الهی بود که به من سپردی و در شب زفاف فرمودی ودیعه خداست به تو می سپارم من اکنون این ودیعه را به تو مسترد میدارم آن گاه گفت: واحزنا وامصیبتا
دنیا پس از تو برمن تاریک شد سپس بروضه مبارک رفت آنجا نماز بگذاشت.
که می تواند درد دل آقا را بفهمد ، که می تواند این درد را تسکین ببخشد .